محمدرضا تاجیک

  • در گفت و گویی مطرح شد؛

    محمدرضا تاجیک می گوید: در این سال‌ها همه دولت‌هایی که روی کار آمده‌اند، با سلام و صلوات آمده‌اند؛ چون در آغاز هیچ فاصله‌ای از خودشان نشان ندادند، اما به‌ مرور که در ساحت قدرت بودند و بازیگری داشتند، همه با آه و ناله و به ‌صورت «دیگری رادیکال» از فضا خارج شدند. این درباره بنی‌صدر صادق است که با سلام و صلوات و رأی مردم می‌آید، اما به‌عنوان یک فرد وابسته از صحنه خارج می‌شود. درمورد میرحسین موسوی به شکلی صادق است؛ به‌عنوان یک فرد مقبول نظام وارد فضا می‌شود و در انتها می‌رسد به آنجا که می‌دانیم. در دو دوره آقای رفسنجانی حاکم است و به‌عنوان فردی که جریان انقلاب را منحرف کرد، بیرون می‌رود. این درباره دو دوره آقای خاتمی نیز حاکم است. درمورد دو دوره آقای احمدی‌نژادی که با سلام و صلوات می‌آید و با ارواح طیبه رابطه دارد، انتهایش به کجا رسید. درمورد آقای روحانی هم همین اتفاق می‌افتد. تردید نداشته باشید برای دولت آینده هم همین اتفاق خواهد افتاد.

  • آخرین نتی که از سمفونی سازهای ناکوکِ نمایندگان مجلس یازدهم بیرون آمده، مصوبات مزد و حقوق سال بعد –به خصوص در بخش مدیران دولتی- و بحث چیدمانِ مالیات بر درآمد است: در شرایطی که ۱۴ میلیون کارگر شاغل و بیمه شده سازمان تامین اجتماعی با متوسط حقوق ۳ میلیون تومانی روزگار می‌گذرانند و ۷۰ درصد آنها حداقل‌بگیر و واجد دریافت دستمزد ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار تومانی هستند، درحالیکه ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار بازنشسته کارگری با متوسط مستمری ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومانی روزگار را به سختی می‌گذرانند، تعیین سقف ۳۳ یا ۳۴ میلیون تومانی حقوق – البته فقط کف حقوق- برای مدیران دولتی، با چه منطقی سازگاری دارد و چگونه می‌خواهند این مزدهای نجومی را در محدوده‌ی شعارهای «عدالت‌محورانه‌ی» پیشین خود بگنجانند؟!

  • به نظر می‌رسد هرچه در جبهه اصولگرایی انشقاق‌های درونی بیشتر می‌شود، اصلاح‌طلبان به سمت وحدت نظری و عملی حرکت می‌کنند و دست‌کم تا اینجای کار و پیش از تشکیل سازوکار انتخاباتی، به یک وحدت رأی درباره چگونگی ورود کلی و نه مصداقی به انتخابات دست یافته‌اند.

  • طی چهار دهه گذشته خطر استحاله و بی‌مایگی انقلاب همواره بنیانگذاران، انقلابیون و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی را با نگرانی‌های عمیقی دست به گریبان کرده است. در ادبیات رایج سیاسی عرف است که انقلاب پس از تثبیت، فرزندان خود را می‌خورد اما یک اندیشمند و متفکر داخلی معتقد است این فرزندان هستند که پس از تثبیت موقعیت، انقلاب را از درون استحاله و به عکسِ آن تبدیل می‌کنند تا عملکرد خود را به نام اندیشه، ایدئولوژی، اخلاق و دین توجیه کنند.

  • محمدرضا تاجیک:

    استاد دانشگاه شهید بهشتی بر این باور است که «حکومت و اصحاب حاکمیت می‌توانند فضا را به نحوی آماده کنند تا اندیشه‌ورزان بدون ترس از هزینه اندیشه‌ورزی وارد کارزار شوند و برای نسل فعلی و آینده اندیشه‌های شاداب تولید کنند.»

  • ابتکار:

    هر جریان موثر سیاسی در درون خود نیازمند بازنگری مستمر است تا به روز و زنده مانده و منطبق با اقتضائات و تحولات روز پاسخگوی نیازها باشد، در این راستا جریان اصلاحات هم مانند هر جریان سیاسی اگر بنا دارد برای مردم محلی از إعراب داشته باشد حتما نیازمند اصلاح روش و بازنگری درونی است.

  • محمدرضا تاجیک:

    عده‌ای باید در جریان اصلاح‌طلبی دامن خود را جمع کنند و کنار بکشند تا باد بیاید و بعد مشخص می‌شود چه نسیمی این پشت نهفته است. چه نسیم پر طراوتی در قشرهای جوان ما نهفته است که رویت ناپذیر هستند و فقط در آستانه‌ی انتخابات دیده و شنیده می‌شوند. اصلاً مجالی برای بروز، ظهور و تولد پیدا نکردند و عده‌ای کل جریان تاریخی اصلاح طلبی را سنگش را بر کول خود گذاشتند و خودشان را حافظ و نگهبان چنین جریانی می‌دانند؛ از اصلاح طلبی برج بابلی ساختند که از آن به عرش قدرت می‌توان رسید. به چرخش نخبگان در جریان اصلاح‌طلبی احتیاج داریم و باید اجازه‌ بدهیم ژنرال‌ها کمی استراحت کنند.

  • تئوریسین برجسته جریان اصلاحات می گوید: زندگی روزمره انسان ایرانی زندگی پرتلاطمی است. این نکته صحیح است که با انقلاب ارتباطات ما با فشردگی در زمان و مکان مواجه هستیم. با این وجود ما با فشردگی مضاعفی نیز مواجه هستیم و آن فشردگی در زندگی تاریخی است. مردم در طول یک روز با حوادث زیادی مواجه می‌شوند که هر کدام از این حوادث برای آزردگی روح و روان یک‌سال یک جامعه کفایت می‌کند.